اگر میخواهید راههای متفاوتی را بهسوی موفقیت در پیش بگیرید و به جمع موفقترینها بپیوندید، خواندن کتاب اسب سیاه را به شما توصیه میکنیم. تاد رز و اگی اگاس در این کتاب حوزهی خودسازی و خودیاری، غلط بودن برخی از باورهای رایج در مورد موفقیت را اثبات میکنند و رویکردی نوین را به شما میآموزند. زبان ساده، بیان طنز و حالت داستانگونهی این اثر از مشخصههای قابل توجه آن به شمار میآیند.
فکر میکنید راه درست و اصولی برای تبدیل شدن به یک ستارهشناس برجسته چه باشد؟ احتمالاً اغلب شما چنین پاسخی میدهید: «اینکه فرد بهسرعت پس از پایان دبیرستان وارد دانشگاه بشود و با تحصیل در رشتهی کیهانشناسی، عمر خود را صرف مطالعه در این حوزه کند.» در مورد خیاط شدن چطور؟ فکر میکنید چطور میشود یک خیاط برجسته و نوآور شد؟ باز هم ممکن است پاسخ بدهید که بهترین راه برای کسب مهارت در زمینهی خیاطی، تحصیل در رشتهی طراحی دوخت خواهد بود. خب، باید بگوییم که اگر پاسخ شما همانهایی بود که گفتیم، شما سخت در اشتباهید! دستکم مثالهایی که در کتاب اسب سیاه (Dark Horse) از زندگی افراد موفق ارائه شده، نشان میدهد که موفقیت لزوماً با رشتهی دانشگاهی ارتباط تنگاتنگ ندارد. خیلی از انسانها بدون گذراندن حتی یک واحد درسی، به دانشمند یا هنرمندی برجسته بدل میشوند. چطور؟ برای این که بدانید چطور چنین چیزی ممکن است، پیشنهاد میکنیم با تاد رز (Todd Rose) و اگی اگاس (Ogi Ogas) تا انتها همراه باشید.
نویسندگان کتاب به آن دسته از انسانهایی که بدون طی مسیر متعارف و معمول، به موفقیتهای چشمگیری میرسند، عنوان «اسب سیاه» را دادهاند. اسبهای سیاه همان انسانهایی هستند که مسیر ویژه و منحصربهفرد خود را برای طی طریق موفقیت در پیش گرفتهاند و سایر انسانها را انگشتبهدهان باقی گذاشتهاند. مؤلفان کتاب با استناد به زندگی این دسته از افراد به شما ثابت میکنند که برای دستیابی به موفقیت، یک مسیر و قالب ازپیشتعیینشده وجود ندارد و اگر فکر میکنید زندگی شما تاکنون شبیه هیچکدام از شخصیتهای موفق نبوده، اصلاً لازم نیست غصه بخورید. فقط باید از جای خود بلند شوید و مسیر موفقیتتان را کشف کنید. نویسندگان کتاب اسب سیاه، در طول این مسیر در کنارتان خواهند بود.
تاد رز و اگی اگاس با بهرهگیری از زبانی طنز، راز زندگی عجیب برخی از انسانهای موفق را با شما در میان میگذارند. مثلاً بهطور خلاصه، داستان زندگی ستارهشناسی را برایتان روایت میکنند که بهخاطر فقر شدید حتی نتوانسته بود مدرک دیپلمش را از مدرسه بگیرد یا از خیاطی برای شما میگویند که به خاطر تأمین هزینههای خود مجبور شد از دانشگاه انصراف بدهد. نویسندگان درعینحال که داستان زندگی این اشخاص را برایتان مطرح میکنند، اصول و استراتژیهایی را به شما میآموزند که اگرچه به روشهای متعارف برای موفقیت شباهتی ندارند اما بهطور قطع، شما را به موفقیت میرسانند. کتاب اسب سیاه هفت فصل را شامل میشود و هر فصل نیز نکتههای مهمی را در رابطه با تشخیص انتخابها، شناسایی استراتژیها، بیاعتنا بودن به مقصد و... دربر میگیرد. به شما اطمینان میدهیم بعد از مطالعهی این اثر، هرگز مانند گذشته به مقولهی موفقیت نگاه نخواهید کرد. بلکه سعی میکنید راههای متفاوتی را برای کامیابی و پیروزی در زندگی انتخاب کنید.
کتاب پیش رو اثری است هنجارشکنانه که تمامی باورهای نادرست در مورد موفقیت را به چالش میکشد و بیپایهواساس بودن برخی از آنها را برای خوانندگان اثبات میکند. مؤلفان در طرح مطالب کتاب از نوعی بیان داستانگونه بهره بردهاند و همین ویژگی بر جذابیت کتاب برای مخاطبان افزوده است. اگر شما هم بعد از خواندن این معرفی، اشتیاق پیدا کردهاید که کتاب اسب سیاه را هرچه زودتر مطالعه کنید، پیشنهاد میکنیم نسخهی فارسی این اثر را با برگردان پیام بهرام پور، از سوی نشر مون تهیه نمایید.
اگر دغدغهی بهبود زندگی شخصی و شغلی خود و رسیدن به موفقیتهای چشمگیر را دارید، کتاب اسب سیاه میتواند راهنمایی بینظیر برای رسیدن به آرزوهایتان باشد.
المور لئونارد نویسندهای بود که در همهی جهان به گفتوگونویسی، صحنههای جاندار و شخصیتهای قوی شهرت داشت ولی طرح داستانهای او پیچیده و بیروح مینمودند. استیون کینگ نویسندهای است که طرح داستانهای فوقالعادهای دارد ولی معمولاً شخصیتهایش جانی ندارند. لئو تولستوی شماری از مهمترین شخصیتهای ادبی را به هنر جهان عرضه کرده و آنها را در دل طرحهای داستانی جذابی تنیده که همیشه راه بهسوی اوجهای چشمگیر میبرد. ولی او هم گاهی کاری میکند که ضربآهنگ رمانش انگار ناگهان میافتد. شاید اینجای کار با خود بگوییم یک نویسندهی بزرگ دستکم باید یا شخصیتهای قوی بیافریند یا طرح داستانی قوی خلق کند. بعد یکدفعه خورخه لوئیس بورخس را داریم که در داستانهای مقالهوارش کار بینظیری خلق کرده و دستبرقضا داستانهایش نه شخصیت دارند و نه طرح. همهی این نویسندهها به موفقیت رسیدهاند، ولی هیچیک شبیه دیگری نیست.
یگانه یافتهی بسیار مهم برنامهی اسب سیاه شاید همین تنوع چشمگیر تخصصهای فردی باشد. در هر زمینهای که با متخصصان مختلف گفتوگو میکردیم این نکته را درمییافتیم که تفاوت معناداری میان راههایی که هرکدام برای رسیدن به موفقیت رفتهاند وجود دارد. اینگرید کاروزی همهی راهکارهای استاندارد گلآرایی را دور ریخت و آثار درخشان مختص به خودش را ساخت.
سخن مترجم
حرف اول
پیشگفتار: قالبشکنی
فصل اول: عهدنامهی استانداردسازی
فصل دوم: خردهانگیزههایتان را بشناسید
فصل سوم: انتخابهایت را بشناس
فصل چهارم: استراتژیهایتان را بشناسید
فصل پنجم: بیاعتنایی به مقصد
میانپرده: نبرد برای توانمندی
فصل ششم: گول زدن چشم، خیانت به روح
فصل هفتم: عهدنامهی اسب سیاه
نتیجه: جستوجوی خوشبختی
تمامی خدمات اين وب سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه میباشند و فعاليتهای اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوری اسلامی ايران است.
تـمـامـی حـقـوق بـرای فـروشـگـاه کــتــابــوفــن مـحـفـوظ اسـت.