کتاب قلب ضعیف و بوبوک حاوی یک داستان نیمهبلند و یک داستان کوتاه از فئودور داستایوفسکی است. قلب ضعیف یکی از داستانهای چندوجهی این نویسندهی بزرگ روس است که در سن بیستوهفت سالگی آن را به نگارش درآورد و بسیاری از خصیصههای سبکی داستایوفسکی در آن قابل ردیابی است. بوبوک نیز داستانیست که نویسنده پس از تجربیات پربار در عرصهی ادبیات منتشر کرد.
کتاب قلب ضعیف و بوبوک دو داستان کوتاه فئودور داستایفسکی را در قالب یک اثر ارائه میدهد. داستایفسکی داستان قلب ضغیف را زمانی نوشت که در دوران اولیهی نویسندگی خود بود و تنها بیستوهفت سال داشت. این داستان چندلایه از نمونههای اولیهی کارنامهی داستایفسکی در کاوش و تحلیلِ ذهن انسان است. این قصهی روانشناختی را میتوان مقدمهای بر رمانهای متأخر و مشهور او یعنی «ابله» و «همیشه شوهر» دانست که با همان ظرافت و هوشمندی بالا به درونیات پیچیدهی انسان میپردازند.
داستان قلب ضعیف روایتی تراژیک از مردی جوان است که چنان در انگارهی «خوشبختی جمعی» غرق شده که نمیتواند با ایدهی ازدواج با یک دختر جذاب و دلربا برای دستیابی به «خوشبختی فردی» کنار بیاید. به همین روی تصمیم میگیرد هیچوقت به این ازدواج تن ندهد. چنین تصمیمی باعث میشود تا شخصیت اصلی داستان به آرامی به سوی جنون سوق پیدا کند و بر پرتگاه قرار بگیرد. اما مسئله پیچیدهتر از این است. هر که داستایفسکی خوانده باشد میداند که این نویسنده بزرگ روس هیچگاه منظور و مقصود اصلی خود را به صورت مستقیم و ساده عنوان نمیکرد. پس ستایشگران این داستان باور دارند رویکرد پیچیدهتری در این داستان نهفته که تنها با خواندن چندین و چندبارهی آن میتوان به آن رسید.
تمامی خدمات اين وب سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه میباشند و فعاليتهای اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوری اسلامی ايران است.
تـمـامـی حـقـوق بـرای فـروشـگـاه کــتــابــوفــن مـحـفـوظ اسـت.