داون شف دختری عجیب است. دستکم همه در شرکت مکملهای غذایی ویکسد که داون حسابدار آنجاست، اینطور راجبش فکر میکنند. او هیچوقت حرف درست را نمیزند، دوستی ندارد و همیشه راس ساعت 8:45 صبح پشت میز کارش نشسته است.
وقتی یک روز صبح داون در محل کارش حاضر نمیشود، همکارش ناتالی فارل، یکی از بهترین فروشندگان شرکت ویکسد، بسیار تعجب میکند، چرا که داون با وسواسی که داشت حتی یک دقیقه برنامهاش را جابهجا نمیکرد! به همین دلیل هیچکس اندازهی ناتالی، نبودن داون را جدی نمیگیرد.
بعد هم تماس تلفنی نگرانکنندهای از طرف داون با او گرفته میشود که از او درخواست کمک میکند! داون کجا بود و چه کمکی میخواست؟ ناتالی به خانه داون میرود. یک چیزی درست نبود! از آن عجیبتر اینکه داون در خانه نبود و یک لیوان شکسته و مقدار زیادی خون وسط سالن بود!
همکار داستان مهیج، مسحورکننده و پرتنشی است از فریدا مک فادن، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز، که پژواک رفتارهای از سرِ نادانی گذشته و پیامدهای مرگبارشان را در زمان حال نشان میدهد.
بریدههایی از کتاب همکار:
هیچچیزی مثل یک راز مشترک دو نفر را به هم پیوند نمیدهد
وقتی هفده سالت است و زیبا و محبوبی، زور گفتن به آدم ضعیفتر از خودت آسان است. احساس قدرت میدهد
تمامی خدمات اين وب سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه میباشند و فعاليتهای اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوری اسلامی ايران است.
تـمـامـی حـقـوق بـرای فـروشـگـاه کــتــابــوفــن مـحـفـوظ اسـت.